آخرین باری که برای تعطیلات، برای تفریح، پا به هواپیما گذاشتم، بیش از سه سال پیش بود. من نتوانستم از کالیفرنیا، که سواحل آن را دوست دارم، دیدن کنم. نه رم، جایی که من و شوهرم مدتی در آن زندگی می کردیم.
و با این حال، به من می گویند، من در سفر بوده ام. دو سفر، در واقع: اول، یک “سفر آسیب مغزی تروماتیک” که در بیمارستان جانز هاپکینز پس از ضربه زدن به سرم و ایجاد مشکل در تعادل و راه رفتنم تجربه شد. اخیراً، من در «سفر سرطان» همسرم در مموریال اسلون کترینگ، در شهر نیویورک، همسفر بودهام.
این دو بیمارستان از بالاترین رتبه در کشور هستند. مراقبت در هر دو جا عالی بود. اما هیچ یک از این سفرها شبیه دوچرخه سواری ما در ایرلند یا سفر مزه شراب در سونوما چند سال قبل نبود.
بسیاری از بیماری های جدی در مراقبت های بهداشتی آمریکا به عنوان نوعی ماجراجویی نامگذاری شده است. کارشناسان از سفرهای سکته مغزی صحبت می کنند. سیستم های بیمارستانی افراد را به سفرهای پیوند کلیه دعوت می کنند. این زبان به تبلیغات سرایت کرده است: یک سفر ریزش مو یا یک سفر کاهش وزن (که به تازگی به دلیل Wegovy و داروهای مشابه محبوب شده است). سفر نارسایی قلبی حتی با یک نقشه همراه است.
نقشه؟ اما در این سفرها، نمیتوانید جایی بروید – به جز بیمارستان یا مطب دکتر، که احتمالاً به مفهوم سفر نیز توجه کرده است. در دو دهه گذشته، بیمارستانهای آمریکایی به جای اینکه خود را به تجارت بیماری محدود کنند، وارد تجارت هتلمانندی شدهاند (بیماری میتواند سرگرمکننده باشد!) و اگرچه مراقبت ممکن است ثابت بماند، تمرکز بر امکانات رفاهی مجلل و ساختمانهای جدید فانتزی که آنها را در خود جای دادهاند، یکی از عواملی است که به افزایش هزینههای بیماران کمک کرده است که بسیار بالاتر از قیمتهای سایر کشورهای توسعهیافته است.
در این نسخه از مراقبت های بهداشتی، من دیگر بیمار نیستم. من یک مشتری، یک مشتری، یا (بدتر از آن) یک مهمان هستم، مهم نیست که این سفر را با بیماری انتخاب نکردم. من به اندازه نفر بعدی قدردان کمی تجمل و حریم خصوصی هستم. اما، در زمانی که طول عمر آمریکاییها کوتاهتر میشود و از هر 10 بزرگسال، 4 نفر میگویند که به دلیل هزینهها به تأخیر افتاده یا بدون مراقبت لازم رفتهاند، آیا ارزشش را دارد؟
در سالهای اخیر، بودجههای محدود، کمبود نیروی انسانی و فرسودگی شغلی بیمارستانهای آمریکا را تحت تأثیر قرار داده است. در همان زمان، بسیاری از مراکز بهداشتی در ایالات متحده – از جمله معتبرترین آنها، و حتی برخی از بیمارستان های محلی – به هتل های هفت ستاره تبدیل شده اند. ساختمانهای بیمارستانی جدید، مانند پروژههای اخیر در سیستم بیمارستانی دانشگاه میشیگان و بیمارستان دره در پاراموس، نیوجرسی، اتاقهای کاملاً خصوصی را ارائه میدهند که در بسیاری از موارد دارای نیمکت و تلویزیون صفحه تخت هستند. اکنون ممکن است یک بیمارستان به مناظر، برگههای پرطرفدار، یا غذاهایی که توسط یک سرآشپز دارای ستاره میشلین ارائه میشود، ببالد.
کسانی که این غرفهها را راهاندازی و طراحی میکنند به تحقیقاتی اشاره میکنند که نشان میدهد اتاقهای خصوصی برای بهبودی بهتر هستند، زیرا شانس بهتری برای خواب و احتمال کمتری برای عفونت دارند. (در واقع، شواهد بسیار مبهم هستند.)
اما ما مشتاق این نوع چیزها هستیم، و صنعت میداند که حتی راحتیهای کوچک هم میتواند حال ما را بهتر کند، صرف نظر از اینکه واقعاً در حال بهتر شدن هستیم یا نه. در سال 2008، محققان اداره ملی تحقیقات اقتصادی تخمین زدند که یک بیمارستان که روی امکانات رفاهی سرمایه گذاری می کند، تقاضا را 38 درصد افزایش می دهد، در حالی که سرمایه گذاری مشابه در کیفیت بالینی تنها به افزایش 13 درصدی منجر می شود. اخیراً، مدیران بیمارستان به The Boston Globe گفتهاند که دلیل اصلی حرکت بیمارستانها به این سمت این است که «انتظارات مردم تغییر کرده است» و «مزیت رقابتی» ایجاد میکند که میتواند برای مشتریان بالقوه بازاریابی شود.
بنابراین کلینیک مایو اکنون خدمات دربان رایگان ارائه می دهد که می تواند به توصیه رستوران های اطراف و یافتن مراقبت از حیوانات خانگی کمک کند. من فکر میکنم این نسخه مهماننوازی چیزی است که قبلاً «میز کمک» بیمارستان نامیده میشد، که کارکرد آن صرفاً توضیح دادن به بازدیدکنندگان بود که چگونه به اتاقهای بیماران بروند. کلینیک کلیولند، که تیمی از متصدیان را استخدام میکند، صاحب یکی از بزرگترین مجموعههای هنر معاصر در منطقه است و رهبران آن این مجموعه را ابزاری برای «تأثیر مثبت بر نتایج بیماران» میدانند. بیماران در Cedars-Sinai میتوانند «مجموعه هنر درمانی» شاگال، پیکاسوس و اولدنبرگ را تجربه کنند.
غذای بیمارستان به قدری خوب شده است که در برخی مناطق مردم به جای نیازهای پزشکی، برای غذاهای تند به بیمارستان محلی خود مراجعه می کنند. و وقتی به اعداد صورتحساب بیمارستان خود نگاه می کنید، به یاد داشته باشید که همه اینها جمع می شوند. برای مبلغی که بیماران آمریکایی (یا بیمهگران آنها) برای برخی از سفرهای بیمارستانی مجلل میپردازند، میتوانند برای سواری شادی زیرمداری Virgin Galactic ثبت نام کنند.
این تبدیل از بیمارستان به مهماننوازی، C-suits بیمارستانها را با افسران ارشد تجربه پر کرده است، که وظیفه آنها «مدیریت تجربیات بیماران در طول سفر مراقبتهای بهداشتی آنها» است، همانطور که توسط نشریه HealthTech توضیح داده شده است. کلینیک کلیولند اولین مرکز پزشکی دانشگاهی بزرگی بود که در سال 2007 یکی را اضافه کرد. اکنون برخی از سیستمهای بهداشتی برای این پست و موقعیتهای مشابه مستقیماً از صنعت مهماننوازی استخدام میکنند و افرادی را انتخاب میکنند که قبلاً مدیران هتلهای ریتز-کارلتون یا ترامپ بودهاند.
انجمن بیمارستان های آمریکا این تحول را تایید و از آن دفاع می کند. نانسی فاستر، معاون کیفیت و خط مشی ایمنی بیمار AHA، در ایمیلی به من نوشت: «اینها فقط «خوب بودن برای داشتن» نیستند. اقداماتی که بیمارستانها میتوانند برای کاهش استرس و ارائه سایر حمایتهای روانی انجام دهند، میتوانند تأثیر معناداری بر سلامت جسمی و رفتاری فرد داشته باشند، از جمله توانایی بهبود سریعتر.» اما تظاهر به اینکه بیماری سافاری ابرکرومبی و کنت است مضر است. این امکانات دارای هزینه هستند و تقریباً به اندازه ای که ما برای آنها می پردازیم ارزش ندارند زیرا برای تعویض مفصل 100,000 دلار و سی تی اسکن 9,000 دلار از ما دریافت می شود. هزینه اتاق در بسیاری از بیمارستان ها می تواند بیش از 1000 دلار در شبانه روز باشد. و «هزینههای تسهیلات» برای روشهای سرپایی و حتی ویزیتهای مطب میتواند به صدها دلار برسد، و به سادگی در جای دیگری وجود ندارد. عملکرد یک بیمارستان تشخیص و درمان است، به قیمتی که افراد بیمار می توانند بپردازند. من رویای یک بیمارستان بدون حاشیه تارگت یا ایکیا را برای مراقبت دارم.
این بدان معنا نیست که بیمارستان ها باید شبیه زندان باشند. بیمارستانها مطمئناً فضایی برای بهبود صبحانههای حاوی لیوانهای پلاستیکی لیلیپوتی از آب پرتقال و تخممرغ لاستیکی دارند. اما برای درک یکی از دلایل بسیاری که آمریکاییها برای مراقبتهای بهداشتی هزینه زیادی میپردازند، این را در نظر بگیرید: بهترین بیمارستانها در اروپا ساختارهای سودمندی هستند که بیشتر شبیه دبیرستانهای شهری هستند. وقتی در بیمارستان Gemelli – جایی که پاپ تحت مراقبتهای بهداشتی قرار میگیرد – برای بریدگی عمیق پیشانیام بخیه زدم، در یک اتاق بزرگ و تاریک با سایر بیماران روی یک گارنی نشستم.
به جای ارائه قهوه و پیانو رایگان در یک لابی مرمرین پر از هنر، چه فکری میکنید روی کارهای بسیار اساسی که سیستمهای بهداشتی در ایالات متحده باید انجام دهند، تمرکز کنید، اما – به تجربه من – در بسیاری از موارد، مانند ساخت آن نیست. برنامه ریزی قرار ملاقات برای بیماران آسان تر است؟ کاهش زمان انتظار طولانی مدت برای مراجعه به پزشکانی که از طرح های بیمه استفاده می کنند؟ پرداخت هزینه کارکنان کافی در شب ها و آخر هفته ها، تا بیماران دو روز بیهوده در رختخواب نمانند تا مددکاران اجتماعی روز دوشنبه برگردند؟ یا پایان دادن به اقامت دو روزه در اورژانس زمانی که همه تخت های بستری پر است؟ (هتلها میخواهند با اشغال کامل کار کنند تا درآمد را به حداکثر برسانند؛ بیمارستانها، من استدلال میکنم که نباید.)
این زمستان، من در حال برنامه ریزی سفری هستم که برای آن منتظر غذای خوب و هنر هستم. ما هنوز مقصد دقیقی را مشخص نکردهایم، اما این یک بیمارستان ایالات متحده نخواهد بود.